در جواب شما
در جواب شما
توصیه می کنم اول اطلاعاتتون رو در مورد اداب دعا وشرایط استجابت ببرید بالا، سرچ کنید ،بخونید ،فکر کنید ،
و با همه چیزهایی که می خونیم یادمون باشه که همیشه صدای بنده شنیده می شود و جواب داده می شه ولی گاهی چیزی مانع رسیدن این انعکاس به ما می شه ، مانعی در وجود خود ما ......و تشخیص این مانع به دست خود ماست و هیچکس نمی تونه تو این مورد برای ما کاری بکنه،.....این مانع می تونه هر چیزی باشه مثل : تنگ نظری و حسادت ....دنبال شادی با حضور کس دیگری گشتن .... شادی رو اشتباه معنا کردن ...عدم اطلاع درست ....توقعات بالا از زندگی ....از خودمون..... یا دیگران ....، قدرت جذب ضعیف و پایین ...یا اینکه من هنوز خودمو و خواسته هامو نمی شناسم و تکلیفم با خودم معلوم نیست که این موردو در متن قبلی توضیح دادم ... با خودم صادق باشم به خودم بگم من چه مانعی تو وجودمه که باید حل بشه ؟.......چیزی باید در وجود من از بین بره یا به وجود بیاد تا چیزی که من از خدا خواستم جایگزین بشه ....و به من داده بشه ....ایا من خودمو همونجوری که هستم می بینم ... یا کمتر یا بیشتر ... ایا من طرز فکرم در مورد زندگی درسته ؟ .... یکی از دانشجوها برام نوشته اولویت مهم برای ما همسر خوبه که اگر پیدا بشه ارامش ابدی داره ...ایا واقعا این طوره ؟ کسی که قبل از ازدواج با همه نعمت هایی که داره شاد نیست ایا بعد از ازدواج با یک همسر خوب تغییر می کنه و با همه دغدغه هایی که بعد از ازدواج پیدا می کنه می تونه شاد بشه ..؟؟؟ ....کسی که ارامش درونی نداره ...توکل بلد نیست ... دعا بلد نیست .... ارتباط با پدر و مادر بلد نیست ...ارتباط با دوست رو یاد نگرفته ... ووووو ......ایا با یک ازدواج خوب ناگهان یک ادم دیگه ای میشه و همه چیز بر وفق مراد می شه ؟؟؟....اگر من یک همسر خوب پیدا کنم و ناگهان بعد از مثلا یک سال تغییر کنه مثلا اخلاقش عوض بشه .. شادیش کم بشه و.. بد خلق بشه ... منو شاد نکنه ... به من بی احترامی کنه ...اون وقت چی ؟؟؟....من باید دور زندگی رو خط بکشم و دوباره بشم همون ادم قبل از ازدواج ؟؟؟....بله اینکه یکی تون گقفته همه دنبال همسر پول دار می گردن ...درسته ....چه کسیه که چیزهای خوب دنیایی رو نخواد؟ ...اما ایا شما مالک پول همسرتون هستید ؟ اگه نشید چی ؟ ...خودتون خودتون رو بکشد بالا توانایی هاتونو ببرید بالا ..مقاله بزرگترین نقطه ضعف یک زن رو بخونید ....
تفاوت ادمها و زندگی هاشون توی مال و منا ل و ..زیبایی و پدر مادرو تحصیلات خوب ومدرک و.....نیست توی طرز فکرشونه ....طرز فکری که من ندارم و اونا دارن باعث میشه چیزایی رو اونا داشته باشن که من ندارم ...
خود این طرز فکر مانع رسیدن من به همون همسر خوبه که شما می گین ....اینکه من همه روزهای عمرمو ..جوونیمو ...میذارم در فکر اینکه که یک همسر خوب پیدا بشه من ادم دیگه ای میشم ولی فارغ از اینکه اونم خودش یه ادمه که قابل تغییره ....من اگر فکرم رو .. شادیم رو ... ارزوهام رو ... اهدافم رو ... بخوام با یک نفر هماهنگ کنم در زندگی بازنده می شم ... چون ادمها مثل ماشینهای در حال حرکتند ثابت نیستند تو نمی تونی نشونیت رو روی ماشینی بذاری که خودش هر ان ممکنه حرکت کنه و مسیرش رو تغییر بده ....
دنبال همسرخوب باشید .. دعا کنید و.. نذر کنید ... جذب کنید قدرت جذبتونو باید ببرید بالا .. ولی فقط به عنوان کسی که مثل پدر و مادر و خواهر و برادر و دوست در کنار شما باشه وووممکنه امروز باشه فردا نباشه .....امروز باعث شادیم باشه فردا باعث ازارم ...
یه دوستی می گفت اخه من نمی خوام بخاطر اینکه فقط یکی بیاد همخوابه ام بشه ازدواج کنم .....بخاطر همین الان هنوز ازدواج نکرده .....یکمی بیاییم ما جدیدی ها مثل قدیمی ها فکر کنیم ... ما مدرن ها .. بگیم اولین چیزی که بخاطرش ازدواج می کنم اینه که نیاز جنسیم بر طرف بشه یکی که کنارم باشه وبچه سالم باشه ،....چون من همونطور که به اب و غذا و هوا نیاز دارم ،به همسر هم نیاز دارم ...ببینم انتخاب من راحت تر .. فکر من باز تر ...زندگی من شاد تر نمی شه ؟؟ ...
کسانی که ازدواج نمی کنند به یکی از نیازهای فطری شون دارن نه می گن ....بعد فکر می کنند با حرفهای به اصطلاح جدیدشون ارامش می گیرن بعد به یه سنی که می رسن مثل یه خانمی که با من درد دل می کرد،... می گویند : کاش فقط یکی پیدا بشه حتی اگر شاگرد نانوا باشه یا بیکار باشه یا پیر باشه یا زن دار باشه .. و با من ازدواج می کرد ..
من واقعا از همچین ادمهای با طرز فکر جدید و مدرنشون تعجب می کنم ...
روزی که خود من در انتخابم مشکل داشتم یکی از استادام بهم گفت : من اگر با هر کس دیگه ای غیر این زنی که الان داشتم ازدواج می کردم برام فرقی نمی کرد ...و من با همین جمله انتخاب کردم ...چون ادمهایی مثل این استاد من که دنبال استعدادها و راه خودشون هستند زندگی رو توی افرادی که کنارشون هستند نمی بینن بلکه زندگی رو در خودشون می بینن .. فکر می کنند .. کار می کنند ... پول در می ارن ... و خرج همسرشون هم می کنند ولی هیچ کسی نمی تونه مانع راهشون هدفشون خنده شون شادی شون ارزوها شون بشه ...این ادمها با ادمهای دیگه فرق می کنند ..ادمایی که همه فکرشون در یک کسی است که پیدا بشه اونا رو بپرسته .. براشون بمیره ...، پولدار باشه تا می تونه خرجشون کنه .... شادی براشون بیاره منجی ابدی شون بشه ....بار زندگی شون را براشون به دوش بکشه ...نگاهش هدفش ذکرش همه چیزش بشه همسرش....
یکمی فکر کنم ببینم می تونم یکمی قدیمی فکر کنم ...
و نکته اخری که فعلا به ذهنم می رسه اینه که ذکر ،موانع وجود ادم رو حل و فصل می کنه انسان رو تغییر می ده، ذکر چیزی فارغ از زندگی روزانه ما نیست، ذکر باید با زندگی ما عجین بشه تا همیشه شاد باشیم ...ادمها نتونند انقدر ما رو تغییر بدن که لحظه ای باعث شادیمون وولحظه ای دیگه باعث ازارمون بشن ... ذکر سبب تاثیر گذاری من روی دیگران می شه نه اینکه دیگران روی من اثر بگذارن ..ذکر سبب جذب همه چیزهای خوبی می شه که من از زندگی می خوام .
و اینکه خدا غیرتیه غیوره، نباید چیزی رو مهمتر از او بدونم کسی رو مهمتر از او ببینم همیشه ذاکر بودن تو خوشی و نا خوشی، یعنی اینکه خدایا هیچ کس و هیچ چیز برام از یاد تو ،نام تو، نگاه تو ، عزیز بو دن پیش تو مهمتر نیست دیگران همه در حاشیه اند تو اصلی ....همیشه ذاکر بودن یعنی : خدایا هیچ کس را قادر تر از تو به حل مشکل نمی بینم ...هیچ خزانه ای را غنی تر از خزانه الاهیت نمی بینم ...هیچ دستی مانع رسیدن نعمت تو به من نمی شود ، اگر این ها در عمق وجود من ریشه بدواند همه خوبی های مادی و معنوی دنیا چه من دعا کنم چه نکنم به طرف من سرازیر می شه .. و البته این کار راحتی نیست .....اینکه من اعتقاد داشته باشم ادمها و من در این دنیا کاره ای نیستیم .. مالک نیستیم ... همه چیز و همه کس خداست .
امیدوارم حرفایی که زدم مثمر ثمر باشه .